Frank Whaley

دیوید و همسرش امی در حین رانندگی در جاده ای خلوت مشغول جر و بحث هستند؛ ناگهان با حیوانی وسط جاده روبرو می شوند و در نتیجه اتومبیل آنها خراب می شود و آنها به مسافرخانه ای در همان نزدیکی می روند ولی آنجا در واقع مسافر خانه نیست...

«ویک دیکینز» (تراولتا)، خلبان نیروی هوایی، هم راه با کمک خلبان جوانش، «رایلی هیل» (اسلیتر) یک عملیات ظاهرا معمولی شبانه را انجام می دهند. اما «دیکینز» در واقع خائنی است که بمب افکن «استیلت» شان را به طرز خطرناکی در دره ی مرگ فرود می آورد تا دو کلاهک هسته ای آن را برباید و به تروریست هایی که می خواهند از دولت باج بگیرند، بفروشد.

سرگذشت «جیم ماریسن»، شاعر و دانشجوی سینما، که با تشکیل گروه موسیقی «دورز»، با اشعار و صدای خودش، به شهرت جهانی دست پیدا می کند...

برای دنیا، کلر بلیکر شانزده ساله یک نوجوان عادی به نظر می‌رسد: دانش‌آموز مدرسه کاتولیک، عاشق حیوانات و یک گیاهخوار متعصب که با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند. اما دقیقا مثل شهر کوچکی که در آن زندگی می‌کند، کلر هم بیش از آن چیزی است که به نظر می‌آید. او در پس ظاهر آرام و محافظه‌کارش، یک جامعه ستیز مبتلا به اختلال شخصیت چندگانه است، یک قاتل زنجیره‌ای…

آيووا. «ری کينسلا» هم راه همسرش، «آنی» و دخترشان، «کارين» در مزرعه ي خود زندگی آرامی دارد. تا اين که صدايی از غيب به او می گويد که اگر در وسط مزرعه اش يک زمين بيس بال بسازد، قهرمان افسانه ای، «جو جکسن بی کفش»، از دنيای مردگان می آيد و در آن جا بار ديگر بازی مي کند...

جیم پسر دورکی یک پیمانکار محلی سیمان است که در خانه زندگی می کند و هیچ هدفی ندارد. جوزی دختر زرق و برق دار یک تاجر ثروتمند است که آرزوی ترک شهر را دارد. آنها دریافتند که...

فرانک شانکویتز، پلیس موتورسوار ایالت آریزونا، که دوران کودکی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته‌است، از یک تصادف جاده‌ای، جان سالم به در می‌برد. او مدتی بعد، با پسربچه‌ای مبتلا به یک بیماری لاعلاج آشنا می‌شود که...